شمال شهريور 95
واي كه چقدر دوستت دارم.اگه بدوني.گاهي واقعا ته دلم كنده ميشه ميخوام بدوم بيام بغلت كنم اينقدر بوووووووووووست و لهت كنم كه نگوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو. الهي قربونت برم من. پارسال خيلي شمال بهت خوش گذشت. گاهي هي ميگفتي مامان منو ببر دريا.ببر همونجا كه اجازه دادي كفشامو در بيارم.پيش شن ها ماهي ها خلاصه اين شد كه گذاشتم نزديك موقع مدرسه ها كه هم هوا شرجي نيست و هم خلوت تره بريم. اين دفعه از محل اداره شهر نوشهر گرفتم. هم بزرگ بود و هم نزديك.البته قرار بود با عمه مهران و عمو حسين و عمو حميد و اينا بريم كه عمو حسين به خاطر ثبت نام معين نتونستن بيان و عمو حميد هم به خاطر مدرسه بچه ها.واسه همين با عمه...
نویسنده :
پريسا
11:50